کد مطلب:149286 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

اصلی که ضامن بقای اسلام است
امر به معروف و نهی از منكر یگانه اصلی است كه ضامن بقای اسلام است؛ به اصطلاح، علت مبقیه است. اصلا اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست. رسیدگی كردن دائم به وضع مسلمین است. آیا یك كارخانه بدون بازرسی و رسیدگی دائمی مهندسین متخصص كه ببینند چه وضعی دارد، قابل بقاست؟ اصلا آیا ممكن است یك سازمان همین طور به حال خود باشد، هیچ درباره اش فكر نكنیم و در عین حال به كار خود ادامه دهد؟ ابدا. جامعه هم چنین است. یك جامعه ی اسلامی این طور است بلكه صد درجه برتر و بالاتر. شما كدام انسان را پیدا می كنید كه از پزشك بی نیاز باشد؟ یا انسان باید خودش پزشك بدن خود باشد یا باید دیگران پزشك باشند و او را معالجه كنند: متخصص چشم، متخصص گوش و حلق و بینی، متخصص مزاج، متخصص اعصاب. انسان همیشه انواع پزشكها را در نظر می گیرد و برای آنكه اندامش راتحت نظر بگیرند، ببینند در چه وضعی است. آنوقت جامعه نظارت و بررسی نمی خواهد؟! جامعه رسیدگی نمی خواهد؟! آیا چنین چیزی امكان دارد؟! ابدا.

حسین بن علی علیه السلام در راه امر به معروف و نهی از منكر یعنی در راه اساسی ترین اصلی كه ضامن بقای اجتماع اسلامی است كشته شد؛ در راه آن اصلی كه اگر نباشد، دنبالش متلاشی شدن است، دنبالش تفرق است، دنبالش تفكك و از میان رفتن و گندیدن پیكر اجتماع است. بله، این اصل این مقدار ارزش دارد. آیات قرآن در این زمینه بسیار زیاد است. قرآن كریم بعضی از جوامع گذشته را كه یاد می كند و می گوید


اینها متلاشی و هلاك شدند، تباه و منقرض شدند، می فرماید: به موجب اینكه در آنها نیروی اصلاح نبود،نیروی امر به معروف و نهی از منكر نبود، حس امر به معروف و نهی از منكر در میان این مردم زنده نبود.

حال ببینیم امر به معروف و نهی از منكر چه شرایطی دارد و چگونه ما می توانیم امر به معروف و نهی از منكر كنیم. اولا معروف یعنی چه؟ منكر یعنی چه؟ امر به معروف و نهی ازمنكر یعنی چه؟ اسلام از باب اینكه نخواسته موضوع امر به معروف و نهی از منكر را كه به امور معین مثل عبادات، معاملات، اخلاقیات، محیط خانوادگی و... محدود كند، كلمه ی عام آورده است: معروف، یعنی هر كار خیر و نیكی. امر به معروف لازم است. نقطه ی مقابلش: هر كار زشتی. نگفت شرك یا فسق یا غیبت یا دروغ یا نمیمه [1] یا تفرقه اندازی یا ربا یا ریا، بلكه گفت: منكر؛ هر چه كه زشت و پلید است.

«امر» یعنی فرمان، «نهی» یعنی بازداشتن، جلوگیری كردن. اما این فرمان یعنی چه؟ آیا مقصود از این فرمان، فرمان لفظی است؟ آیا امر به معروف و نهی از منكر فقط در مرحله ی لفظ است؟ فقط باید با زبان، امر به معروف و نهی از منكر كرد؟ خیر، امر به معروف و نهی از منكر در مرحله ی دل و ضمیر هست، در مرحله ی زبان هست، در مرحله ی دست و عمل هم هست. تو باید با تمام وجودت آمر به معروف و ناهی از منكر باشی.

از علی بن ابیطالب علیه السلام سؤال كردند: اینكه قرآن در مورد بعضی از زنده های روی زمین می گوید اینها مرده اند، یعنی چه؟ «میت الاحیاء» مرده ی در میان زنده ها كیست و چیست؟ فرمود: مردم چند طبقه اند. بعضی وقتی كه منكرات را می بینند در ناحیه ی دل متأثر می شوند، تا مغز استخوانشان می سوزد، زبانشان به سخن در می آید، انتقاد می كنند، می گویند، ارشاد می كنند؛ به این مرحله هم قانع نشده وارد مرحله ی عمل می شوند، با هر نوع عملی كه شده است، با مهربانی باشد، با خشونت باشد، با زدن باشد، با كتك خوردن باشد، بالأخره هر عملی را كه وسیله ببینند برای اینكه با آن منكر مبارزه كنند انجام می دهند. فرمود: این یك زنده ی به تمام زنده است. بعضی دیگر وقتی منكرات را می بینند دلشان آتش می گیرد، به زبان می گویند، داد و فریاد می كنند، استغاثه می كنند، نصیحت می كنند، موعظه می كنند ولی پای عمل كه در میان می آید، دیگر مرد عمل نیستند. فرمود: این هم دو سه خصلت از حیات را داراست ولی


یك خصلت از حیات را ندارد. صنف سوم دلش آتش می گیرد اما فقط جوش می زند، فقط ناراحت می شود. مثلا روزنامه را می خواند، می بیند ایام عید نمی خواهند احترام حسین بن علی را حفظ كنند. روزنامه ها تبلغ می كنند، رادیو هم تبلیغ می كند كه از این فرصت برای تفریح استفاده كنید. چه نشسته اید! نصف مردم تهران رفتند، جاها را گرفتند، ده روز تعطیلی دارید. اینها را می خواند، در دل می گوید اینها چه كسانی هستند؟! چرا با حسین بن علی علیه السلام مبارزه می كنند؟! چرا یك نفر یك كلمه در روزنامه یا جای دیگر نمی نویسد كه تفریح وقت زیادی دارد. [2] . ما مدعی هستیم كه حسین بن علی با روح ما پیوند دارد. ما از این مكتب استفاده ها كرده ایم و می كنیم. این كشور كشور حسین بن علی است. كشور شیعه است. حسین بن علی شعار این ملت است، شعار این كشور است. این، اهانت به حسین بن علی است كه شما این ایام را به دنبال تفریح و تفنن بروید! در روزنامه می خواند، جوش هم می زند اما حاضر نیست یك كلمه حتی به رفیقش بگوید كه احترام حسین بن علی را حفظ كن، تا سوم [شهادت] حسین بن علی باش.

لااقل این مقدار احترام ابا عبدالله را حفظ كنید. ما حسین را نگهداری نكرده ایم، حسین بوده است كه تاكنون ما را نگهداری كرده است. به قول اقبال لاهوری: «هیچ وقت مسلمانان اسلام را نگهداری نكرده اند، همیشه اسلام بوده است كه مسلمانان را نگهداری كرده است.» هر وقت خطر عمیقی كشور را تهدید می كند، آن وقت می بینید می آیند سراغ علی بن ابیطالب و نهج البلاغه اش، سراغ حسین بن علی و یاد او. ما از آن مردمی هستیم كه «فاذا ركبوا فی الفلك دعو الله مخلصین له الدین فلما نجیهم الی البر اذا هم یشركون» [3] بعضی از مردم سوار كشتی كه می شوند، هنگامی كه دریا طوفانی می شود صدای یا الله یا الله، خدا خدایشان بلند است با خلوص نیت، درباره ی چیزی جز خدا فكر نمی كنند. ولی وقتی خدا نجاتشان می دهد، به ساحل نجات كه می رسند، وقتی خطر را دور می بینند، بكلی یادشان می رود، منكر خدا می شوند، برای خدا مشرك می سازند. ما در همین كشور خودمان مگر ندیدیم حدود بیست و پنج


سال پیش [4] چقدر نام حسین بن علی و علی بن ابیطالب را آنها كه نمی بردند، می بردند! همینكه نجات پیدا كردند، گفتند ما بابك خرمدین داشتیم، المقنع داشتیم، مازیار داشتیم. وقتی كه خطری این ملت را تهدید می كند، بابك خرمدین كدام جهنم دره است؟! به جنگ حسین بن علی می آیند، قهرمان در مقابل او درست می كنند. خجالت نمی كشند! به جای اینكه افتخار می كند اسم پسرش را حسین بگذارد، بابك و مازیار و جمشید و فرشید می گذارد!


[1] سخن چيني.

[2] [خواننده محترم توجه دارد كه اين سخنرانيها در زمان رژيم منحوس گذشته ايراد شده و تاريخ آنها مقارن با ايام نوروز بوده است.].

[3] عنكبوت / 65.

[4] [زمان نهضت ملي شدن نفت و تزلزل حكومت پهلوي.].